چیزهایی از قبیل پنیر و روغن برای رسول خدا هدیه میآورد
اگر قرار باشد به یک آدم نمره بدهید، اول به رفتار و اخلاقش نگاه میکنید. بعد اگر رفتارش به دلتان بنشیند، میگویید خوب است یا بد.
اصلا خوب بودن و بد بودن آدم ها، یا دوست داشتن یا نداشتن آنها، بستگی بسیار زیادی با رفتار و اخلاقی که آن ها به ما نشان میدهند دارد. چون همین رفتار و اخلاق است، که میتواند آنها را پیش ما محبوب کند یا از چشم ما بیندازد و باعث شوند دوستشان داشته باشیم یا از آنها متنفر باشیم. حسن خلق یا اخلاق نیکو داشتن، یکی از صفتهایی است که آدمها را عزیز میکند هم برای مردم، هم برای خدا.
پدر و مادر نوازی از شعار تا واقعیت اشاره: هدف از نگاشتن این مقاله اصلاح یک مفهوم نادرست در جامعه، و درنگی جهت محاسبهی نفس است که مخاطب نخست آن خود نگارنده میباشد. با فرارسیدن روزی که از آن بنام «روز پدر» و «روز مادر» یاد میکنند شبکههای اجتماعی مملو از والدینی میشود که چه بسا زخم سالها از قامتشان چند پوست و استخوان ساخته، و یا پدران و مادرانی که در درون قبر آرمیدهاند و روزی در سال یادی از آنها می شود. یکی در وصف مادر و پدر شعری میسراید، دیگری هدیهای تقدیم میکند و سومی پیام تبریک میفرستد… اما آیا براستی ما حق مادر و پدر را شناختهایم؟ آیا مادر و پدر نوازی ما شعار است یا واقعیت؟ در این مقاله به نکاتی اشاره خواهیم که که اندیشه در آن ما در جهت محاسبهی نفس در این مورد یاری میکند. نکتهی نخست: انسان به پدر و مادرش نیکی میکند چون نیکی در حق او وصیت خداست. {وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا} [العنکبوت: ۸] (ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند). لهذا نافرمانی والدین تخلف از وصیت الهی است، چقدر از ما هنگامی که دستوری از والدین دریافت میکند این احساس در وجودمان میآید که نافرمانی آنها نقض آشکار وصیت الهی است؟ نکتهی دوم: حق والدین در قرآن همراه با توحید و نافرمانی آنها همراه با شرک ذکر شده است: |
مؤلف : علی محمد محمد
الصلابی،
مترجم محمد ابراهیم کیانی
[پیش از رفتن به موضوع محبت و مهرورزی به فرزندان، به نمونه ای از رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با نوه های خود، حضرت حسن و حضرت حسین رضی الله عنهما نظری می افکنیم:]
1 ـ ابوهریره رضی الله عنه میگوید: اقرع بن حابس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت و آن حضرت را دید که حسن یا حسین را میبوسید. وی، به رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: او را میبوسی؟! من، ده فرزند دارم و هیچ یک از آنان را نمیبوسم. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (إنّه من لا یرحم لا یرحم)[1] یعنی: «کسی که مهر و محبت نکند، مشمول محبت و رحمت قرار نمیگیرد».
2- ابوعباس میگوید: رسولخدا صلی الله علیه و
آله و سلم حسن بن علی رضی الله عنه را روی شانهاش گذاشته بود. شخصی گفت: «بچه!
سوار عجب مرکبی شدهای!» رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «او نیز عجب
سوارکاری است!».[2]
یعقوب علیه السلام
محمد احمد جاد المولی
ترجمه: صلاح الدین توحیدی
یعقوب نزد پدرش اسحاق که پیرمردی مسن و سالخورده و پشت خمیده بود، رفت و گفت: پدر جان! من از عیصو، برادرم به تو شکایت میکنم و از تهدیدها و تشرهای او به تو روی آوردهام و کمک میخواهم، زبرا که از زمانی که تو به چشم توجه و اهمیت، من را مورد نظر قرار دادهای و برای من دعای خیر و برکت نمودهای و نسلی پاکیزه و ملکی موروثی و زندگی
ادامه مطلب ... وتو ویژی جادو بازیک وئافره تیکی کورد
روژی له روژان پیاوی جادو باز
فیلاوی وده س بر وریاو که له ک ساز
هه ستا چو بو لای ئا فره تیکی لاو
به و هیوایه بو که بیخاته داو
به زمانی لوسی و چاخان و درو
له گه لیا که وته قسه وگوفتوگو
ئیستا گوی بگرن له م گوفتو گویه
تا باش بزانن جادو درویه
قسه ی جادو بازه که رو به ئا فره ته کورده که
راههای ویران کردن خانواده مسلمان
خانواده مسلمان همواره خشت اصلی بنای جامعه اسلامی، بوده و هست و قلعه وباروی این جامعه به شمار می رود ، از زمانی که غرب به این حقیقت دست یافت که با تمام تمدّن خود ممکن نیست بتواند در در امّت اسلامی نفوذ کند و یا بعد از تمام تلاشها و توطئه های نظامی نمی تواند آن را از بین ببرد، سعی نمود که وسایل و ابزار رویارویی خود با اسلام را تغییر دهد در نتیجه از مواجهه ی نظامی به رویارویی فکری و رفتاری تغییر شیوه داد، همان چیزی که در ادبیّات اسلام معمولاً با نام (الغزو الفکری) یعنی (نبرد فکری یا تهاجم فرهنگی) از آن یاد می شود و مهم ترین ادوات غرب برای این کار برپایی ارتشی از مبلغان تبشیری وتنصیری مسیحی و مستشرقان و تأسیس کرسی های مطالعات شرقی بود که با هدف کشف جهان اسلام و نفوذ در آن برای دانستن آداب ، رسوم و روحیات فرزندان آن بود.
مترجم: داود ناروئی
محمد غزالی
انه هایی را که از الهه ی خود خالی هستند دوست ندارم. الهه ی خانه، روحی است که در زوایای آن عشق و شادمانی می دمد، و در امر ساختن انسان های معتدل و پاکیزه، مدد می رساند... طبعا" هر پدیده ای که زن را از این مسولیت غافل کند، نیازمند مطالعه و بررسی است.
در کنار این حقیقت، من زنده به گور کردن دختر را در دوران کودکی و همچنین در زمانی که استعدادها و قابلیت هایش شکفته می شوند و امید خیر و برکت برای امت و خانواده از او می رود، دوست ندارم... اما براستی چگونه ما می توانیم این دو مقوله را در کنار هم قرار دهیم؟
در آغاز فرض کنیم که به نظر همه، توهین به زن یک جرم است. همچنین بیرون کشاندن وی برای پاسخ گویی به هوس ها و خواسته های حیوانی که در خون برخی از مردم خوابیده اند، یک جنایت تلقی شود.
چگونه فرزندان خود را از مفاسد اخلاقی نگهداری نماییم؟
محقق عبدالرحمن”حکیمزاد”
عضو اکادمى علوم افغانستان
از آنجایى که آرزوى نهایى پدران و مادران متعهد و دلسوز اینست تا فرزندان شان درعرصه هاى مختلف زندگانى اُلگو بوده و مورد ستایش مردم باشند تا با شنیدن توصیف فرزندان از سوى دیگران احساس خوشى و خوشبختى نمایند.
این مأمول زمانى جامهْ عمل مى پوشد که آنان خود را زحمت داده احساس مسؤلیت نمایند و در تربیت اسلامى آنان طبق رهنمودهاى دینى بکوشند تا درآینده فرزندان مایهْ سعادت و سرفرازى شان گردند.
درین مختصرتلاش مااینست تا اهمیت محیط زیست، دوستان وهمنشینان ر ادر دگرگونى کودک و رشدفکرى وى به بررسى بگیریم: همانگونه که بشر مى کوشد تاجایى رابراى زندگى روزمرهْ خویش برگزیندکه ازلحاظ موقعیت وآب وهوا، مکان مناسب باشد، برپدر ومربى با احساس لازم است تا علاوه برموارد مذکور، هنگام انتخاب جاى سکونت، آیندهْ فرزندانش را در نظرداشته و برمبناى آن جایى را براى اقامت برگزیندکه داراى همسایه هاى خوب، مسجد و مکتب باشدتا فرزندش هم از لحاظ جسمى خوب رشد نماید و هم ازلحاظ تربیتى باتأثیرپذیرى ازمحیط خوب و موردپسند، خوب رشد نموده وصالح بارآید.
این موضوع در لابلاى احادیث نبوى و روش گذشتکان صالح مان متبلور بوده است چنانچه رسول اکرم صلى الله علیه وسلم فرموده اند:”مردى ازگذشتگان نودونه نفر را کشته بود، به خدمت عابدى رسیدکه درآن هنگام عالم ترین فرد بو داز او پرسیدآیا میتوانم توبه کنم؟
عابدگفت: خیر.آن مرد،شخص عابدراهم کشت وتعدادمقتولین به صدنفررسیدسپس دربارهْعالم ترین فردتحقیق کرداوراراهنمایى کردند،به نزد اوآمد وگفت: من صدنفر را کشته ام آیا میتوانم توبه کنم؟ عالم گفت:آرى،به سرزمینى بروکه چنین وچنان است، درآنجامردمانى هستندکه خداى تعالى راعبادت میکنند، باآنان خدا را عبادت کن وبه سرزمین خودت بازنگردکه سرزمین بدى است.
آن مردبه راه افتاد تا به سرزمین مورد نظربرسد، درنیمهْراه وفات کرد.ملایکهْ رحمت وعذاب درمورد او اختلاف پیداکردند، ملایک رحمت میگفتند: اوتوبه کرده وبه خداى تعالى روى کرده بود، ملایک عذاب میگفتند: اودرعمرش کارخیرى انجام نداده بود، یکى ازملایک به صورت آدمى ظاهرشدو بین دوگروه قضاوت کرده وگفت: فاصلهْ بین دوشهرى راکه میخواست طى کند، اندازه بگیرید به هرکدام که نزدیک تربود، مبناى قضاوت خواهد بود .فاصله را اندازه گرفتند،گفتند: به شهرى نزدیک است که میخواست برود، پس ملایک رحمت اورا گرفتند.(بخارى ومسلم)
درروایت دیگرى آمده است که خداوند به یک گروه گفت: دور شوید و به گروه دیگرگفت: نزدیک گردید و فرمود: راه را اندازه بگیریدکه آن مردبه اندازهْ یک وجب به شهرى که مى خواست برود نزدیک تراست، پس بخشیده شد.
ازین حدیث شریف برمى آید: محیطى که افراد نیک وصالح درآن زندگى دارند بالاى سایرافراد تأثیروارد نموده و سبب نجات شان ازعذاب الهى میگردد برعکس هرگاه محیط زیست انسان،مملواز افراد بدکار و ناصالح باشد رفت وآمد با آنان و زندگى باآنان سبب گمراه شدن وى میگردد.
همین موضوع گذشتگان مؤمن مارا واداشته تابراى کودکان خویش محیط مناسب براى زندگى ودرس راقبل ازهر چیز درنظربگیرند.
یکى ازسفارشات ابوعلى سینا راجع به تربیت فرزند اینست که کودک درمحل آموزش همراه کودکانى باشدکه اخلاق خوب وعادت پسندیده دارند زیراکودک ازدوستان هم سن وسالش تأثیر مى پذیرد و بهتریاد مى گیرد ونسبت به آنان مأنوس ترمى باشد.
روى این علت است که بزرگان خانواده هامسؤلیت دارند تا دوستان خوب وهمنشینان نیکى رابراى فرزندان شان درنظربگیرند تاهم درپیشبرددرس با آنان یکجا درس بخوانند وهم دربازى وسرگرمى .
پدران بزرگوار بایست جگرگوشه هایشان را از رفاقت بادوستان تنبل ،بازیگوش وولگرد منع نمایند زیرا همراهى با آنان سبب مى شود تا اینها همانندآنهاتنبل، بازیگوش و ولگرد بارآیند.
این نکته منحصر به زندگى دنیوى نیست بلکه درروزآخرت نیزمعیارهاى دوستى ظاهر میشود طوریکه رسول الله صلى الله علیه وسلم فرموده اند:(المرءمع من أحب)
(انسان”درروز قیامت “باکسى مى باشدکه وى رادوست داشته است).
درجاى دیگرى فرموده است:( المرء على دین خلیله فلینظر أحدکم من یخالل ) . أبو داود
“آدمى تابع دین دوست نزدیک خود است پس هرکدام ازشما دقت کندکه باچه کسى صمیمى است”.
ازین گفتهْ مبارک میتوان استنباط کردکه دوست از دوست نزدیک خودتأثیر مى پذیرد ،تقوى وصلاحیت اخلاقى را از اوکسب میکندکه همهْآن در محیط زندگى تحقق مى یابد، چه این محیط مدرسه باشد یاجاى سکونت.
راغب اصفهانى میگوید: منصور”دومین خلیفهْ عباسى” نمایندهْ بسوى بنى امیه که درزندان بودندفرستاد تا ازآنان بپرسد: بیشترین ناراحتى شما درحال حاضردرزندان چیست؟ گفتند: عدم شرایط مناسب براى تربیت فرزندان.
بعضى ها فکرمیکنندکه وظیفهْ پدران درین خلاصه مى شودکه براى فرزندانش غذاى خوب ولباس مناسب تهیه نمود، وجسم ویرا پرورش دهد د رحالى که این یک بخش مسؤلیت وى است تا براى فرزندانش غذاء ولباس حلال تهیه نماید اما مسؤلیت اساسى وى که هم در دنیا مورد بازپرس قرارمى گیرد و هم درآخرت، تربیت سالم اسلامى فرزندان مى باشد.
ازین رو، پدران و مربیان مسؤل اند تا از رفتار، نشست وبرخاست و دوستان زیردستان خویش آگاه بوده هرگاه ازآنان اشتباهى سرمیزند، باشیوهْ حکیمانه آنان رامتوجه اشتباه شان نموده وراه خوب رابرایشان رهنمایى نمایند و در اولین اشتباه آنان راسرزنش نکند چنانچه پیامبراسلام علیه السلام عادتش چنین بود.
درین ارتباط برخوردامام حسن وامام حسین “رضى الله نهما”درقبال شخصى که وضوء رابشکل بهتربجا نیاورده بود، صدق میکند،آنان وقتى که آن مردراکه مسن ترازآنا ن بود، دیدند به وى پیشنهاد نمودندکه مایان هریک ادعا داریم که وضوى درست مى گیریم وجانب مقابل خودرا متهم به نادرستى وضوء مین ماییم، شمالطف نماییدکه کدام مان وضوى درست میگیریم چون ایشان وضوء راتکمیل نمودند، شخص مذکوربه اشتباه خود پى بردوگفت: وضوى هردوى شما درست است بلکه دروضوى من خلل است ازینروازآنان روش وضوى بهترر ایادگرفت.
کوتاه سخن اینکه مربیان مسؤلیت دارند تا محیط الگو،دوستان و همنشینان مؤمن صادق را براى فرزندان خویش جستجو نمایند، منظورازهمنشین مؤمن اینست که باتقوى، تحصیل کرده، باهوش وممتاز باشد، بلکه ضروریست همراه بااین داراى صفات پسندیدهْ انسانى بوده ازاندیشهْپخته وبینش فراگیر در زمینهْ مسائل اجتماعى وعقیدتى ازدیدگاه اسلام باشد.
زیراازقدیم گفته اندکه: دوست صمیمى، دوست رابه دنبال خودمیکشد. لقمان حکیم به فرزندش گفت:اى فرزندم! پس ازترسٍٍٍٍٍٍ الله متعال درانتخاب دوست صالح بکوش.
ابوالأسوددؤلى گفته است:خداوندهیچ چیزى رابدترازرفیق ناصالح نیافریده است.
حضرت على”رضى الله عنه” فرموده: شما را درانتخاب بردران توصیه مى نمایم،زیرا آنهاتوشهْ دنیا وآخرت اندآیاسخن دوزخیان رانشنیده اى که مى گویند:”فمالنامن شافعین ولاصدیق حمیم”.
نیست ماراشفاعت کننده ونه دوست صمیمى،(تا ماراازین عذاب نجات دهد).
زمانیکه پدران گرامى با این احساس شرایط را براى اطفال شان مساعد ساختند و درکودکى ونوجوانى مراقب آنها بودند، مطمئن باشندکه فرزندان شان نه شکاردعوتگران منحرف ظاهرفریب میشوند و نه بارفقاى وقت کش وفرومایه وقت گرانبهاى خودرا ضایع مى سازند بلکه با فکرعالى وباجمع اندیشمندان بااحساس، درپى ایجادفضایى خواهند بودکه هم رضایت پدر را بدست آرند و هم سعادت دنیاوآخرت را.
اما احادیثی که دلالت صریح بر واجب بودن صلة رحم میکند قرار ذیل است:
1- از جبیر بن مطعم t روایت است که حضرت پیامبر r فرمود: «برنده و قطع کننده به بهشت داخل نمیگردد» ([1]). یعنی قطع کننده صلة رحم.
از حدیث فوق واضح میگردد که همچو جزای بزرگ جز در ترک واجب و یا ارتکاب حرام, در چیزی دیگری نیست.
2- از ابو هریره tروایت است که حضرت پیغمبر r فرمود: «چون خداوند مخلوقات را بطور کامل آفرید, رحم برخاسته گفت: این مقام کسی است که از قطع رحم به تو پناه آورد. خداوند فرمود: بلی آیا راضی نمیشوی که بپیوندم با کسی که به تو می پیوندد و بگسلم با کسی که از تو میگسلد و می برد؟ رحم گفت: آری. فرمود: پس برای تو محق است». سپس رسول الله rفرمود: «هرگاه میخواهید بخوانید (یعنی آیه مبارکه را) )فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ# أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُم(» ([2]).
«آیا اگر رو گردان شوید, جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟ آنان کسانی اند که خداوند ایشانرا نفرین و از رحمت خویش به دور داشته است لذا گوشهایشان را کر و چشمان شانرا کور کرده است».
3- و در روایت بخاری آمده که خداوند Y فرمود: «کسی که به تو (یعنی رحم) میپیوندد, با او میپیوندم و از کسی که با تو ببرد از او می برم و میگسلم».
روابط با خویشاوندان
ادامه مطلب ...ریبو ا ری ری
خوایا بم به خشه به نده ی رو ره شم
ئه سیری داوی نه فسی سه ر کشم
مه یل و ئا ره زوو حوببی دنیایی
خستی به ین من وتاعت جیایی
ده رگای مه ینه تم له روی خوم کرده و
به لای ئه له ستم له بیر خو برده و
برایه کی دینی ته شبیهی بوم کرد
ئه گه عاقلی وریز بین وهه م ورد
وابزان .ریبواری مه به ستت دیاره
نه فست مه رکه به و عه قلت سواره