مؤلف : علی محمد محمد
الصلابی،
مترجم محمد ابراهیم کیانی
[پیش از رفتن به موضوع محبت و مهرورزی به فرزندان، به نمونه ای از رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با نوه های خود، حضرت حسن و حضرت حسین رضی الله عنهما نظری می افکنیم:]
1 ـ ابوهریره رضی الله عنه میگوید: اقرع بن حابس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت و آن حضرت را دید که حسن یا حسین را میبوسید. وی، به رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: او را میبوسی؟! من، ده فرزند دارم و هیچ یک از آنان را نمیبوسم. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (إنّه من لا یرحم لا یرحم)[1] یعنی: «کسی که مهر و محبت نکند، مشمول محبت و رحمت قرار نمیگیرد».
2- ابوعباس میگوید: رسولخدا صلی الله علیه و
آله و سلم حسن بن علی رضی الله عنه را روی شانهاش گذاشته بود. شخصی گفت: «بچه!
سوار عجب مرکبی شدهای!» رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «او نیز عجب
سوارکاری است!».[2]
3ـ جابر رضی الله عنه میگوید: نزد رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتم. دیدم که آن حضرت در حالت چهار دست و پا، حسن و حسین رضی الله عنهما را روی پشتش سوار کرده بود و آنها را در خانه، به این و آن طرف میبرد و میفرمود: (شتر شما، چه شتر خوبی است و شما هم چه بارهای خوبی هستید».[3]
4ـ ابوهریره رضی الله عنه میگوید: با
رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز میگزاردیم. وقتی آن حضرت به سجده
میرفت، حسن و حسین رضی الله عنهما روی پشتش میرفتند و چون رسول اکرم صلی الله
علیه و آله و سلم به سجده میرفت، آن دو همین کار را میکردند تا اینکه رسولخدا
صلی الله علیه و آله و سلم نمازش را به پایان رساند.[4]
5ـ بریده رضی الله عنه
میگوید: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در حال سخنرانی بود که حسن و حسین
رضی الله عنهما در حالی که پیراهن قرمز پوشیده بودند و در حال راه رفتن، تعادل
نداشتند و سکندری میخوردند، آمدند. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم از منبر
پایین آمد و آن دو را با خود، بالای منبر برد و فرمود: «واقعاً خدای متعال، راست
گفته است که: إِنَّمَا
أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ
(تغابن:15)
«همانا اموال و فرزندان شما، فتنه و مایهی آزمایش شما هستند».
و
سپس افزود: «به این دو طفل نگاه کردم که راه میرفتند و سکندری میخوردند؛ لذا
نتوانستم صبر کنم و بدینترتیب سخنانم را بریدم و آن دو را با خود بالای منبر
آوردم».[5]
6ـ ابوهریره رضی الله عنه میگوید: یک روز همراه رسولخدا صلی الله
علیه و آله و سلم به بازار بنی قینقاع رفتم؛ نه من چیزی میگفتم و نه آن حضرت چیزی
به من میگفت. پس از آن، بازگشت و به خانهی فاطمه رضی الله عنها رفت و فرمود: «آیا
بچه، آنجاست؟ آیا بچه آنجاست؟» منظورش، حسن رضی الله عنه بود. به گمانم مادرش او
را نگه داشته بود تا او را بشوید و گردنبندی بر گردنش بیندازد. مدت زیادی نگذشت که
حسن رضی الله عنه با شتاب و دوان دوان آمد و بدین ترتیب رسولخدا صلی الله علیه و
آله و سلم و حسن رضی الله عنه دست به گردن هم انداختند.[6]
7ـ باری ابوهریره
رضی الله عنه حسن رضی الله عنه را در یکی از کوچههای مدینه دید و به او گفت:
پدرم، فدایت؛ شکمت را برهنه کن تا آن را ببوسم؛ همانگونه که رسولخدا صلی الله علیه
و آله و سلم را دیدم که شکمت را میبوسید. حسن رضی الله عنه شکمش را برهنه کرد و
ابوهریره رضی الله عنه نافش را بوسید.[7]
8ـ سلمة بن اکوع رضی الله عنه
میگوید: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم و حسن و حسین، بر استر شهبای[8] آن
حضرت سوار بودند؛ یکی، جلوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری پشت سر آن
حضرت؛ افسار استر را گرفتم و آنها را به خانهی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و
سلم بردم.
*
همهی پدران باید از این چشمهی روان، محبت و مهرورزی به فرزندانشان را بیاموزند. چشمهی جوشانی که سرشار از رهنمود نبوی برای بیان کیفیت مهرورزی آن حضرتص به نوهاش حسن رضی الله عنه میباشد؛ رهنمودهای ارزشمندی که چگونگی پرورش روحی و روانی کودک و شکلدهی شخصیتش را به تصویر میکشد و به این پرسش مهم پاسخ میدهد که چگونه میتوانیم احساس و عاطفهی کودک را بنا نهیم و حق و حقوق عاطفی او را ادا کنیم تا آیندهای درخشان داشته باشد؟ احادیث مذکور، مجموعهای از زیرساختها و اصول تربیتی را ارائه میدهد که با عملی کردن آنها، میتوان در مسیر درست و روشن گام نهاد:
1ـ بوسیدن کودکان و
مهرورزی به آنان:
بوسیدن کودک، نقش بسزایی در برانگیختن احساسات و عواطف
وی دارد و باعث فروکش کردن هیجانها و اضطرابهای درونی او و در نتیجه آرامش روحی و
روانی وی میگردد؛ همچنین، بوسیدن کودک، ارتباط قوی و استواری مبتنی بر محبت و
علاقه به یکدیگر را در میان کوچک و بزرگ برقرار میسازد و مهر و محبت قلبی نسبت به
فرزند را هویدا میسازد و نشاندهندهی تواضع و فروتنی بزرگسالان برای کوچکترها
میباشد. آری؛ بوسیدن کودک، نور درخشانی است که به قلب کودک، گرما و درخشندگی
میبخشد و به او شرح صدر میدهد و به رشد شخصیت وی در عرصههای اجتماعی و ارتباط با
همنوعانش کمک مینماید. بوسیدن کودک، افزون بر تمام این مزایا و فضایل، سنت رسول
اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز میباشد.[9] خلاصه اینکه محبت و مهرورزی به
کودکان، یکی از صفات ارزنده و والای رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم و بلکه
شاهراه ورود به بهشت و دستیابی به رضایت الهی است.
2ـ شوخی و بازی با
کودکان:
شماری از احادیثی که پیشتر بیان شد، نشان دهندهی شوخی کردن و
بازی نمودن رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم با حسن رضی الله عنه و همچنین
نحوهی برخورد با کودک از طریق به آغوش گرفتن یا خندانیدن وی بود. صحابه رضی الله
عنهم نیز رویهی رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در برخورد با کودکان را در
پیش گرفتند و همچون آن حضرتص با آنها شوخی و بازی میکردند. چنانچه عمر رضی الله
عنه میگوید: «چه زیباست که مرد، در خانهاش همانند یک بچه رفتار کند؛ یعنی در
صحبت و گشادهرویی و خوشاخلاقی و شوخی با کودکانش، همانند خودشان عمل نماید».
رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم همواره با حسن و حسین رضی الله عنهما بازی
میکرد. طرز رفتار رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم با کودکان، از طریق بازی و
شوخی، نیاز روحی و روانی آنها را اشباع و تغذیه میکرد و بدینسان رفتار آن حضرتص
با کودکان بدور از هر گونه جفاکاری و خشونت و بیتوجهی به حقوق آنان
بود.[10]
3ـ هدیه
دادن:
هدیه دادن، آثار و پیامدهای خوشایندی در روح و روان عموم انسانها
دارد و این اثرگذاری، بر روح و روان کودکان، بیشتر است. رسول اکرم صلی الله علیه و
آله و سلم اهمیت این کار مهم و اساسی ر ادر شکلدهی روح و روان کودک و جهت دادن به
آن و نیز رشد و پرورش آن، بیان نموده است. چنانچه پیشتر دربارهی هدیهای که
رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به دخترخالهی حسن بن علی رضی الله عنه یعنی
امامه بنت ابوالعاص داد، سخن گفتیم. عایشه رضی الله عنها میگوید: نجاشی، مقداری
زیورآلات به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هدیه نمود که در میان آنها،
انگشتری وجود داشت که نگینش، حبشی بود. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را
گرفت و هیچ علاقهای به آن نداشت؛ آنگاه آن را برای دختر زینب، یعنی امامه فرستاد و
گفت: «ای دخترم! خودت را با این نگین، بیارای».[11]
4ـ دست کشیدن به سر کودک
(نوازش کودک):
رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم کودکان را نوازش
میکرد و دست مهربانیاش را بر سر آنان میکشید و بدینترتیب کودکان، لذت مهر و
محبت را احساس میکردند و به محبت بزرگان نسبت به خود، پی میبردند و درک مینمودند
که بزرگترها، واقعاً به آنان توجه دارند. مصعب بن عبدالله رضی الله عنه میگوید:
عبدالله بن ثعلبه چهار سال قبل از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به
دنیا آمد. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در فتح مکه، سرش را نوازش نمود و
برایش دعای خیر کرد. وقتی رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم وفات نمود، عبدالله
بن ثعلبه، چهارده ساله بود.[12]
5 ـ رفتار خوب با کودک در
ابتدای برخورد با او:
دیدن کودک و نشست و برخاست با او، امری عادی است که
نخستین لحظههای آن، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. بنابراین اگر نخستین لحظات
برخورد با کودک، درست و مناسب باشد، کودک میتواند به سخن گفتن ادامه دهد و جرأت
مییابد تا باب گفتگو با بزرگترش را باز نماید. بدینسان این امکان برای بزرگترها
نیز فراهم میگردد که از آنچه در دل کودک میگذرد، آگاهی یابند و به مشکلات و
خواستهها و آرزوهایش پی ببرند. همهی این نتایج در صورتی بدست میآید که نخستین
لحظات برخورد بزرگترها با کودک مناسب و خوب باشد. عبدالله بن جعفر رضی الله عنه
میگوید: هرگاه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم از سفری بازمیگشت، ابتدا
کودکان خاندانش را به دیدنش میبردند. باری آن حضرتص پس از بازگشت از یک سفر، پیش
از سایر کودکان مرا دید و مرا جلوی خود، بر مرکبش سوار نمود. آنگاه حسن یا حسین
را آوردند. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم او را پشت سرش سوار نمود و
بدینترتیب در حالی که هر سه نفر ما سوار مرکب بودیم؛ وارد مدینه
شدیم.[13]
6 ـ توجه و رسیدگی به
کودک:
چه بسا کودکی که به تنهایی، پای در کوچه و خیابان مینهد، گم
میشود؛ اگر پدر و مادر، آدمهای بیخیالی نباشند، خیلی زود به نبودن و گم شدن
فرزندشان پی میبرند و در صدد یافتن او برمیآیند و برعکس، والدین بیخیال، خیلی
دیر، متوجه گم شدن فرزندشان میشوند و به همین نسبت، برای پیدا کردن کودکشان، دیر،
اقدام میکنند. شتاب در پیدا کردن کودک گم شده، تأثیر بسزایی بر روح و روان کودک
دارد. چراکه اگر مدت زمان گم شدن کودک، به درازا بکشد، ترس و هراس و گریهی کودک
نیز طولانی میگردد و به خاطر طولانی شدن دوری از والدین، آثار ناگواری بر روح و
روان وی، برجای میماند. به همین خاطر یک بار که حسن و حسین رضی الله عنهما گم
شدند، رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم خیلی سریع به جستجوی آنان پرداخت و
یارانش را برای این منظور بسیج نمود.[14] سلمان رضی الله عنه میگوید: ما، پیرامون
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که امایمن رضی الله عنها آمد و گفت:
ای رسولخدا! حسن و حسین گم شدهاند. آن هنگام، خورشید بالا آمده بود. رسول اکرم
صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برخیزید و فرزندانم را پیدا کنید». هر شخص برای
یافتن حسن و حسین به سویی رفت و من به همان سمتی رفتم که رسول اکرم صلی الله علیه و
آله و سلم رفت. سرانجام حسن و حسین را در دامنهی کوهی، در حالی یافتیم که به
یکدیگر چسبیده بودند و یک مار که از دهانش شرارهی آتش بیرون میشد، روبروی آنها
حلقه زده بود. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی آن مار شتافت. آن مار به
میان سنگها خزید. آنگاه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی حسن و حسین رفت
و آنها را از هم جدا کرد و دست نوازش بر سرشان کشید و فرمود: شما، چقدر برای خدا
عزیز هستید! و سپس یکی از آنها را روی شانهی راستش و دیگری را روی شانهی چپش
گذاشت. گفتم: خوشا به حالتان؛ چه مرکب خوبی دارید! رسول اکرم صلی الله علیه و آله و
سلم فرمود: «آن دو هم سواران خوبی هستند و پدرشان، از آنها بهتر است»[15] در این
روایت ترس و هراسی که دامنگیر حسن و حسین رضی الله عنهما شده بود، آن چنان نمایان
است که آن دو، از ترس مار به یکدیگر چسبیده بودند. همچنین در این روایت ملاحظه
میکنیم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای رفع ترس آن دو طفل، خیلی
سریع وارد عمل شد و آنگاه آن دو را از یکدیگر جداکرد و بر سرشان دست نوازش کشید و
برایشان دعا نمود و آنها را بر شانههایش گذاشت و از آنان تعریف کرد و فرمود: «آن
دو، سواران خوبی هستند». همهی اینها برخاسته از محبت وافر آن حضرتص به حسن و حسین
رضی الله عنهما و توجه ویژه به آنان بود.[16]
7ـ بازی کردن بزرگان با
کودکان:
رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم با آن مقام والایش که پیغمبر
خدا و پیشوای مردم بود، با حسن و حسین رضی الله عنهما بازی میکرد تا این درس بزرگ
را به والدین بدهد که بازی کردن با بچهها، یکی از پایههای اساسی در تربیت کودکان
است. روایت شده که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم حسن رضی الله عنه را در
برابر حسین رضی الله عنه تشویق مینمود و از حسن رضی الله عنه هواداری میکرد.
ابوعباس میگوید: حسن و حسین در حضور رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم با هم
بازی میکردند. آن حضرت میگفت: حسن! بشتاب؛ حسین! او را بگیر». عایشه رضی الله
عنها گفت: آیا از بزرگتر، هواداری میکنید؟ رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود: «جبرئیل علیه السلام میگوید: «حسین! او را بگیر».[17] در روایت ضعیفی از
جعفر بن محمد به نقل از پدرش آمده است: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در محل
گذاشتن جنازهها نشست. دراین اثنا حسن و حسین سر رسیدند و ترسیدند. رسولخدا صلی
الله علیه و آله و سلم فرمود: «حسن! آرام باش». علی رضی الله عنه گفت: «ای
رسولخدا! آیا با وجود حسین رضی الله عنه هوای حسن رضی الله عنه را دارید؟»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «این جبرئیل است که میگوید: حسین!
آرام باش».[18]
موارد گوناگونی از بازی کردن رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم
با حسن و حسین را ملاحظه کردیم و بدینسان دریافتیم که باید در بازی کردن با کودکان
تنوع داشت و در اثنای بازی، آنان را تشویق کرد تا نشاط و انرژی روحی و روانی آنان
افزایش یابد و با لذت و بدون خستگی بازی نمایند و بدینترتیب، نیاز جسمی و روحی
آنها، به صورت همزمان رفع گردد.[19] گفتنی است: بازی کردن با کودکان، فواید جسمی،
تربیتی، اجتماعی، اخلاقی، روحی و درمانی زیادی
دارد.[20]
زیرنویس:
[1]- مسلم، شمارهی 2318.
[2]- الشریعة، از
آجری با سند ضعیف (5/2160).
[3]- همان.
[4]- الشریعه از آجری (5/2160)؛ محمد
بن عیسی بن حیان مدائنی، جز راویان آن میباشد که دارقطنی، او را ضعیف و متروک
دانسته است.
[5]- الشریعه از آجری (5/2162).
[6]- صحیح مسلم.
[7]- مستدرک
(3/163)؛ حاکم، آن را صحیح دانسته و ذهبی، با او موافقت نموده است.
[8]- گویا از
آن جهت به استر رسولخداص شهباء میگفتهاند که سفید، بوده است. (مترجم)
[9]-
منهج التربیة الإسلامیة للطفل،ص179.
[10]- منبع پیشین، 184.
[11]- سنن ابن
ماجة، شمارهی 3644؛ الدوحة النبویة الشریفة، ص43.
[12]- مستدرک حاکم
(3/379).
[13]- مسلم، شمارهی 2428؛ سیر أعلام النبلاء (3/458).
[14]- منهج
التربیة النبویة للطفل، ص186.
[15]- معجم الطبرانی (3/65)، شمارهی 2677؛ المجمع
(9/182)؛ یکی از راویانش، احمد بن راشد هلالی است که ذهبی در المغنی (1/39)، او را
ضعیف دانسته است.
[16]- منهج التربیة النبویة ص187.
[17]- سیر أعلام النبلاء
با سند حسن (3/266).
[18]- سیر أعلام النبلاء (3/284)؛ منظور از آرام باش، در
اینجا، تشویق کردن و آفرین گفتن و کف زدن میباشد.
[19]- منهج التربیة النبویة
للطفل، ص209 تا 216.
[20]- منبع پیشین، ص216.
به نقل از: حسن مجتبی رضی
الله عنه (بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه پنجم)، مؤلف : علی محمد محمد الصلابی، مترجم
محمد ابراهیم کیانی، ویراستار: خانم عبدالهی، ناشر: انتشارات حرمین، چاپ: 1386ـ
اول.
سلام چه وبلاگ جالبی داری واقعا محشره،خوشحال میشم تو هم به وبلاگم بیای و از ترفندها استفاده کنی
رمز 24 دات کام فروش کارت شارژ آنلاین با 2 درصد شارژ بیشتر 24 ساعته در کنار شما شما نیز با رمز 24 همراه باشید www.ramz24.com www.bb3.ir آدرسهای مارا به خاطر بسپارید...