به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید خوایا به نده ی توم به تو ئه نازم /داخوازیه کانم له تو ئه خوازم

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید خوایا به نده ی توم به تو ئه نازم /داخوازیه کانم له تو ئه خوازم

از مهارتها لذت ببر!

 مهارتها، لذتهای قابل لمسی هستند و منظورم فقـط پـاداش اخـروی نیسـت، خیـر
بلکه عبارتند از لذت و شادمانی که حقیقتاً آن را احساس میکنی، پس از آنها بهره ببـر و
آنها را با همه مردم اعم از بزرگ و کوچـک، ثروتمنـد و فقیـر، دور و نزدیـک، بـا همـه
اعمال کن، این مهارتها را با آنان به کار ببر، خواه به خاطر پرهیز از شر آنـان، یـا جلـب
محبت، یا اصلاح آنان، آری بـرای اصـلاح آنـان. علـی بـن جهـم شـاعری فصـیح ولـی
بیاباننشین و بیفرهنگ بود که از زندگی چیزی جز آنچه در صـحرا و بیابـان دیـده بـود
نمیدانست و متوکل خلیفهی مقتدری بود و هر آنچه مـیخواسـت، هـر لحظـهای عمـل
میکرد. روزی علی بن جهم وارد بغداد شد بـه او گفتنـد: هرکسـی متوکـل را تعریـف و
ستایش کند در نزد او تقرب پیدا کرده و بذل و بخشش دریافت میکند. علـی خوشـحال
شد و مستقیماً به سوی کاخ خلیفه روان گشت و نزد متوکل رفـت دیـد کـه شـعرا شـعر
میسرایند و »جوایز« دریافت میکنند. ابهت، هیبت و قهر و زورگویی متوکل بـرای همـه
معلوم بود! علی با قصیدهای به تعریف خلیفه آغاز نمود که طلیعه آن چنین بود:
ای خلیفه:
أنـــــــتکالکلـــــــبفیحفاظـــــــکللـــــــود
أنــــــــتکالــــــــدلولاعــــــــدمتک دلــــــــو
وکــــــــــالکلبش فی قــــــــــراعالخطــــــــــوب
مــــــن کبــــــارالــــــدلا کثــــــیرالـــــــذنوب
یعنی: »ای خلیفه تو در وفاداری و حفظ روابـط دوسـتانه چـون سـگ و در مبـارزه و
درهمشکستن سختیها و دشواریها چون قوچ و نربز هستی.
تو چون دلو بزرگ هستی که دلوهای دیگر تمامت نمیکنند.
     به همین صورت به جای این که او را به خورشید، ماه و کوهها تشـبیه کنـد، خلیفـه را
به گوسفند نر و بز، چـاه و خـاک تشـبیه مـیکـرد. خلیفـه برآشـفت، و نگهبانـان از جـا
برخاستند و جلاد شمشیرش را از نیام کشید و چوبهدار را مهیا ساخت و برای قتل شـاعر
آماده شدند! اما خلیفه فهمید که طبیعت و قلت علم و دانش علی بن جهم بـر وی غالـب

شده است. بنابراین، تصمیم گرفت سرشت وی را تغییر دهد، لذا دستور داد او را در یـک
کاخ زیبا اسکان دهند و زیباترین کنیزها در نزد او رفت و آمد کنند و بهترین و لذیـذترین
خوردنیها و اشیا را در اختیار او بگذارند.
علی بن جهم لذت نعمت را چشید بـر تخـتهـا و کرسـیهـای زیبـا تکیـه زد و بـا
ظریفترین شاعران و ادیبان که اشعار عاشقانه میسرودند، مجالست نمود. تا هفت ماه بر
این حالت ماند.
سپس خلیفه یک مجلس شبانهای ترتیب داد، آنگاه به یـاد علـی بـن جهـم افتـاد و از
وضع وی پرسید و او را فرا خواند، وقتی علی در جلو خلیفه قرار گرفت، گفت: ای علـی
بن جهم! برایم شعر بخوان: علی بن جهم در قصیدهای که مطلعش چنین بود، گفت:
عیـــــوه المهـــــا بـــــین الرصـــــافة والجسرـــــ
أعـــــــده لی الشـــــــوق القـــــــدیم ولم أکـــــــن
جلـــبن الهـــوی مـــن حیـــث أدری ولا أدری
ســـــلوت ولکـــــن زده جمـــــرا علـــــی جمـــــر
یعنی: »چشمهای آهویی در میان )رصافه( و )جسر( عشق و علاقه مرا به خـود جلـب
نمودهاند از جایی که من میدانم یا نمیدانم.
چنان که عشق و علاقه گذشته مرا بیدار نمود گرچه من گذشته را از یاد نبـرده بـودم،
بلکه بر زخم گذشته نمک پاشید.«
و همواره احساسات حاضرین را با ظریفترین کلمات برمیانگیخت. و آنگاه آغاز بـه
توصیف خلیفه نمود و وی را به خورشید، ستاره و شمشیر تشبیه کرد.
ببین خلیفه چگونه توانست طبیعت ابن جهم را تغییر دهد.
ما نیز چهقدر از طبیعت فرزندان یا دوستانمان به تنگ آمدهایم، ولـی آیـا بـرای تغییـر
آنها تلاش کردهایم.
تو با شیوهی بهتری میتوانی طبیعت خویش را تغییر دهی و ترشـرویی را بـه لبخنـد،
خشم را به بردباری، بخل را به جود و سخا عوض نمایی و این کارِ مشـکلی نیسـت، امـا
نیاز به تصمیم و عمل دارد، پس دلیر و پهلوان باش.

هرکسی در سیره نبوی بنگرد میبیند که رسول خدا با قدرتهـا و توانمنـدیهـای
اخلاقی با مردم برخورد میکرد و دلهایشان را به دسـت مـیآورد و ایـن اخـلاق وی بـا
مردم تصنعی و ساختگی نبود که وقتی با خانوادهاش تنها شود، بردباریاش بـه غضـب و
نرمیاش به درشتی عوض شود! خیر، هرگز چنین نبود که با مـردم خنـده رو باشـد و بـا
خانوادهاش عبوس و گرفته، با مردم مهربان باشد و با زن و فرزنـدش خـلاف آن. هرگـز!
بلکه اخلاقش برآمده از سرشت و طبیعت او بود که به وسیله آن خدا را بندگی مـیکـرد.
همانگونه که با نماز چاشت و قیام شب به خدا تقرب میجست. لبخنـدش را قربـت الـی
االله، و مهرورزی را عبادت و گذشتش را حسنات میپنداشت. اگر کسی اخلاق خـوب را
عبادتی بپندارد، در تمام احوال، در جنگ و صلح، به هنگام گرسنگی و سیری، در حالـت
بیماری و سلامتی، و حتی در وقت شادمانی و اندوه خودش را به آن آراسته میکند.
آری! چـهقـدر از همسـران هسـتند کـه از اخـلاق زیبـای شوهرانشـان، سـعه صـدر،
خوشرویی و سخاوت آنان در بیرون خانه داستانها میشنوند، امـا خـود آنـان در محـیط
خانه از آن بیبهرهاند هسـتند؛ زیـرا همسرانشـان در محـیط خانـه بـداخلاق، تنـگنظـر،
ترشرو، بدزبان، و فحاش، بخیل و منتگذار هسـتند. امـا رسـول خـدا
آن اسـت کـه
میگوید:
» َ خ ْ ُ یر ُ ک ْ م َ خ ْ ُ یر ُ ک ْ م ِلأَ ْهلِ ِه َو َأ َنا َ خ ْ ُ یر ُ ک ْ م ِلأَ ْهِلی« یعنی: »بهترین شما کسی است که با اهل
و عیالش رفتار بهتری داشته باشـد و مـن بهتـرین شـما از نظـر اخـلاق بـا اهـل خانـهام
میباشم«
).(1ببین آن بزرگوار چگونه با خانوادهاش رفتار میکرد.
اسود بن یزید میگوید: از عایشه پرسیدم: رسول خدا
چه کاری در خانهاش انجـام
میداد؟ گفت: وی به کارهای خانه مشغول بود، هرگاه وقـت نمـاز فـرا مـیرسـید وضـو
میگرفت و برای نماز میرفت.
به همین صورت در مورد پدر و مادر!
-1ترمذی و ابن ماجه با حدیث صحیح.
از مهارتها لذت ببر! 41چهقدر کسانی هستند که از خوشاخلاقی! لطف و خندهرویی و برخورد زیبایشـان بـا
دیگران میشنویم.
اما با نزدیکترین افراد و مستحقترینشان یعنی با پـدر و مـادر، همسـر و فرزنـدان بـا
سختدلی و قهر برخورد میکند!
آری! بهترین شما، بهترینتان با خانواده، پـدر و مـادر، همسـر، خـدمتگزار و بلکـه بـا
اطفال و فرزندان کوچکش است.
روزی که قلب رسول خدا
مملـو از احساسـات و عواطـف بـود، ابـولیلی نـزد
رسول خدا
نشسته بود. یکی از نوههایش )حسن یا حسین( نزد رسـول خـدا آمـد،
رسول خدا
او را گرفت و در دامان خویش نشانید.
این بچهی کوچک در دامان آنحضرت
ادرار نمود. ابولیلی میگویـد: تـا جـایی کـه
دیدم ادرار وی به سرعت بر شکم رسول خدا
جاری شد. میگویـد: مـا سراسـیمه بـه
سوی این بچه برخاستیم! گفت: »بچهام را بگذارید و او را ناراحت نکنیـد« وقتـی بچـه از
ادرارش فارغ شد، مقداری آب خواست و آن را بر موضع ادرار ریخت
).(1به خدا چه زیباست! چگونه خودش را به این اخلاق مزین کرده بـود. بنـابراین، جـای
شگفت نیست که دلهای بزرگ و کوچک را به دست آورد.
نظر...»به جای این که به تاریکی دشنام دهی، سعی کن چراغی روشن نمایی  

نظرات 1 + ارسال نظر
eli_rzn شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 12:33 http://tanha72.tk

آرزو دارم سالی که پیش رو دارین........
آغاز روزایی باشد که آرزو دارین..........
از ته دل عیدتون مبارک خیلی خوشحال میشم به سایت منم سر بزنین
8951

سلام برادرگرامی سال نوشماهم مبارک باشد .ان شائ الله سالی پرازخیروبرکت داشته باشید.سایت قشنگی داریددستتان دردنکند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد