( به نام خدا )
قال رسول الله (ص):خَیْرُکُم مَنْ تَعَلَمَ الَقُرْانَ وَعَلَمَهُ *صدق رسول الله (ص)
پیامبراکرم فرمود:بهترین شما کسا نی هستندکه قران رااموخت هم بدیگران تعلیم دهند*
تجوید:درلغت به معنی نیکی ودر اصتلاح قرانی روشی برای هر چه نیکو وفصیح تر خواندن قران میباشد .
( به نام خدا )
قال رسول الله (ص):خَیْرُکُم مَنْ تَعَلَمَ الَقُرْانَ وَعَلَمَهُ *صدق رسول الله (ص)
پیامبراکرم فرمود:بهترین شما کسا نی هستندکه قران رااموخت هم بدیگران تعلیم دهند*
تجوید:درلغت به معنی نیکی ودر اصتلاح قرانی روشی برای هر چه نیکو وفصیح تر خواندن قران میباشد .
حرکات : به ترتیب ـــَـــــ فتحه ــــُــــ - ضمه ــــِــــ کسره ــــــــ
سکون ‘ـــــّــ تشدیدـــًــ ً تنوین نصب ‘ــــٍـــــ تنوین جر‘
ــــٌـــ تنوین رفع بوده وحروفی که این حرکات را داشته باشندبه این ترتیب خوانده می شوند:مفتوح ،مضموم،مکسور،ساکن،مشدد ،
منصوب،مجرور،مرفوع .
سکون لا زم:سکونی است که دراصل ساکن بوده ومادخالتی دران
نداشته ایم ,مثال قُلْ-هَلْ
سکون عارضی :سکونی است که حرف اخرکلمه متحرک بوده
وماخودآن راساکن می کنیم ‘مثال اَلرَّحْمانُ که وقتی برروی ان
وقف شودنون ساکن خوانده میشود ـ الرََّحْمان
فرق بین همزه والف :همزه دراول ت ْ وسط وآخر کلمه واقع شده وقبول حرکت مینماید ولی الف قبول حرکت نکرده وهمیشه ماقبل ان مفتوح است .مثال برای همزه:اَکَلَ , سَئَلَ , شَاءَ
مثال برای الف :کِتابٌ, قَالَ , مِهِادٌ
همزه قطع :همزه ایست که ماقبل ومابعد خودش رااز هم جدا می کند مثال:اَلّلهُ اَکْبَرُ
همزه وصل :همزه ایستکه ما قبل وما بعدخودش را بهموصل می کند مثال :رَبّ اَلعالَمِینَ
حروف شمسی :حروفی هستند که چون(ال) برسرانها بیاید لام ان تلفظ نشده بلکه حرف بعد از لام مشدّد می گردد (ت ,ث,د,ذ, ر,ز,س,ش,
ص ,ض,ط ,ظ,ل,ن) حروف قمری :حروفی هستندکه چون(ال)برسرانها بیاید لام تلفظ می شود(ا,ب,ج ,ح,خ,ع ,غ,ف,ف,ک,م,و,ه ,ی)
مثال برای حروف شمسی :اَلشّمس
مثال برای حروف قمری :اًلقَمَرْ
حروف قلقله :هرطاه حروف (ق, ط,ب, ج ,د,)قطب جد به صورت ساکن باشند باید انها را کاملا اشکار نماییم .قلقله بر دونوع است .قلقله کبیر وقلقله صفیر
قلقله کبیر : هرگاه حروف قلقله در اخر کلمه ای واقع شود . مثال :حَقْ اَحَدْ, مُحِیطْ ,مَریْبْ
قلقله صفیر : هرگاه حروف قلقله در وسط کلمه واقع شود .مثال . اًقرْاَءْ ,مَطْلَعِ الْفَجْرْ
حروف والی : هرگاه حروف (و,ا,ل,ی)حرکتی نداشته باشند خوانده نمی شوندمثال زَکوة,تَقُلُو, وَالنَّجْمِ ,مِنَ الّدِینَ , فِی الَّدینِِِ, حَتی , عِیسی
تفخیم:عبارت است ازدرشت وغلیظ ادا نمودن حروف
ترقیق: عبارت است از ضعف ونازک ادا نمودن حروف
حکم را:هرگاه حروف را باما قبل ما قبل ان مفتوح دهیم ویا مضموم باشد باید به تفذیم تلفظ شود مثال رُسُلُ ,رَحمنُ , مَریَمُ , تُرجعُ, اَلْبَحْرُ, الرجال ُ
واما هرگاه حرف راویا قبل ویا ما قبل ما قبل ان مسکور باشد ترقیق میگردد.مثال خَبیرٌ
اثتثنا : هر جائیکه ما قبل ویا ما بعد را یکی از حروف مستعلمه یا همزه وصل باشد باید برخلاف قاعده ی بالا تفخیم نمود مثال مِرْصادٌ, بَصْرٌ , قیطٌو, فِرقٌ ,
حروف مستعلمه : (خ- ق-ص-ض-ط-ظ- غ- ) درموقع تلفظ این حروف دهان پراز هوا شده وزبان بطرف بالا میال می کند
حکم لفظ جلاله (الله ): هر گاه ماقبل لفظ جلاله مفتوح ویا مضموم باشد تفخیم می گردد ولی هرگاه ماقبل لفظ جلاله مکسور باشد ترقیق می گردد . مثال .اِنَّ اللهْ , عَبْدُاللهْ , بسمِ اللهِ
احکام تنوین ونون ساکن بر 4حالت است :ا-اظهار 2- ادغام 3 اخفاء 4-اقلاب -
1- اظهار : هرگاه تنوین ونون ساکن بیکی از حروف حلقی(ما- ء-ع-غ-ح-خ- )برسند اظهار می شوند یعنی انها را کا ملااشکار ونمایان می کنیم مثال عَنْهُ, مِنْ اُمّةٍ اِلاَّ , حَکِیمٌ حَمِیدٌ
2-ادغام : ادغام یعنی داخل کردن حرفی در حرف دیگر بطوری که اثری از حرف اول باقی نمانده وحرف دوم مشددّ میگردد وهرگاه تنوین ونون ساکن به حرف (ی-ر-م-ل-و-ن)یرملون برسند دراین حرف ادغام می شوند یعنی تنوین ونون ساکن از بین رفته و حرف بعدی مشددّمیشود :مثال
ادغام باغنه : هرگاه تنوین ونون ساکن به حروف (ی-م-و-ن-)یمون برسند ادغام باغنه میشوند یعنی صدا از بینی بیرون می اید مثال مِنْ ماءٍ مَهِینٍ که می شود مِمّاءِ مَّهِینٍ
ادغام بدون غنه: هرگاه تنوین ونون ساکن به حروف (ل,ر) لر برسند
ادغام بدون غنه می شود
استثنا : چهارکلمه ی دُنْیا،بنیان،قنْوان،صِِِِِِِِِِِنًوان،برخلاف قاعده بالا اظهار می شوندضمنا(مَنَْ رَاقٍٍٍِِ)درسوره ی قیامه آیه ی 27 اظهار می شود ودارای سکته می باشد *
3- اخفاء: اخفاء یعنی پوشنانیدن وپنهان کردن حرف در هنگا م تلفظ وحالتی است ما بین اظهار وادغام وهرگاه تنوین ونون ساکن به یکی از حروف (ث- ت-ج-د-ذ-ز-س-ش-ص-ض-ط-ظ-ق-ف-ک) برسند بارعایت حالت غنه اخفامی گردند . مثال . مِن قَبْلٌ اَنْفٌسَکٌمْ ,مِنْکُمْ , صَبّارٌ شَکُورٌ
4- اقلاب : هرگاه تنوین ونون ساکن به حرف (ب)برسد تبدیل به (م) میشوند مِنْ بَعْدْ
تذکر:هرگاه تنوین ونون ساکن به همزه وصل برسدبرای سهولت درقرِائت تنوین ونون ساکن از بین رفته وازیک نون مکسوراستفاده می کنیم اِمْوالا قِْتَرَفْتُموُهاکه می شوداََمْوال نِِِِ اقْتَرفْتُموُها
سایر موارد ادغام :1- ادغام متماثل 2-ادغام متجانس 3- ادغام متقارب
1-ادغام متماثل :ادغام دو حرف مثل هم که اولی ساکن ودومی متحرک باشد .قُلْ لَهُمْ, قُلَّهُمْ
2- ادغام متجانس :هرگاه حروف هم مخرج مانند (ط-د- ت)و(ظ-ذ-ث-)که یکی ساکن ودیگری متحرک باشندبهم برسند ادغام می شوند مثال. قَدْ تَبَیَنَ,قَتَّبَیَنَ , اِذ ْظَلَمُوا, اِظَّلموُا
3-ادغام متقارب : هرگاه (ل) ساکن به (راء)متحرک برسند ادغام می شوند مثال:قُلْ رَبِّی, قُرَبِّی
احکام (م) ساکن : ادغام 2- اخفای شفوی 3- اظهارشفوی
1- ادغام:هرگاه میم ساکن به میم متحرک برسدعلیهم موصده,علیهمموصده
2-اخفای شفوی:هرگاه میم ساکن به حرف (ب)متحرک برسد اخفای شفوی می شود رَبَّهُمْ بِهِمْ
3-اظهار شفوی : هرگاه میم ساکن به سایر حروف مخصوصاَ حروف (ق-و)برسد مثل. هُمْ فِیها
استثنا:در کلمه (ارکبْ معَنا) در سوره ی هود ایه 42 حرف (ب)در حرف(م) ادغام شده ودر نتیجه (اِرْکَمَّعَنا) قرائت می شود
اشباع: اشباع یعنی سیر کردن و صدای (واوی)و(یائی)به هاء ضمیر دادن هرگاه قبل ازها ضمیرمضموم حرف مفتوح یا مضموم قرار داشته باشد اشباع می شود .لَهُ میشودلهُو (قَوْمُهُ میشود قَوْمهُوُ, مَالُهُ میشود مَالُهُو
ولی اگرهاء ضمیرمضموم ماقبلش ساکن بوده ویابه همزه وصل برسد
اشباح نمیشودمِنهُ ،لَهُ ألحقُ ،
هرگاه قبل ازهاءضمیرمکسورحرف مسکورقرارداشته باشداشباح
میشود ـبِهِ میشود بِهِیِ ،جِهادِهِی ،دُونِهِ میشود دُونِهِی
هرگاه هاء ضمیرمسکور ماقبلش ساکن بوده ویا به همزءوصل برسد
اشباح نمیشودـ عَلَیهِ ،بِهِ الاَرض
هرگاه بعداز (اُو) هرکدام ازحروف بجز(لام ) برسند(اُو) رابه حالت اشباح وکشیده تلفظ م کنیم .مثال اُوحِیَ ،اُوتِیَ ،اُوتِیَت ،
استثناء : کلمات اَوایهُم واَولیهُماازقاعده فوق استثناء میباشند .
مـــــد :به معنی کشیدن بوده وعلامت آن به این شکل است (~ ) وبه انواع زیر میباشد
1-مدطبیعی :الف ماقبل مفتوح ،واوساکن ماقبل مضموم ویاء ساکن ماقبل مکسور دارای مد طبیعی میباشند وبه اندازه دوحرکت کشیده میشوند ـ اتُونی ، مالَ ،فی ،هود ،
2- مد جایز یامنفصل : هر گاه مدطبیعی به همزه به این شکل (اَ ،اُ ،اِ
برخورد نمایدبه اندازه3 حرکت کشیده می شود.مثال:قَالُوآمَنّا،عِبادی
اِنّی ،لِیَعلَمُوااَنَّ
3- مدواجب یا متصل : هرگاه مدطبیعی به همزه متحرک به این
شکل ( ) برخورد نماید مدواجب بوده وبه اندازه چهارالی هفت
حرکت کشیده میشودِ جَاءَ ،جِن ءِ ،
4- مد لازم یاد مد مثقل : هرگاه مد طبیعی به حرف مشددّ برخورد نماید مد لازم بوده و به اندازه 4 الی 7 حرکت کشیده می شود تُحا جُّوْنِّی, رَأبَّةٍِ , ضَالِمّّْنَ
5-مد لازم به سکون : هرگاه مدطبیعی به حرف لا زم به سکون برخورد نماید به اندازه سه حرکت کشیده می شودمانند حروف مقطعه قران :س که به صورت سه حرفی سَینْ خوانده می شود
6- مد عارض به سکون : هرگاه مد طبیعی به عارض برخورد نماید به اندازه سه حرکت کشیده میشود .مثال عَالَمِین . یَعلَمُون .عباد
7- مد اشباع : هرگاه ها ضمیری که اشباع گردد وبه همزه برخورد نماید به اندازه سه حرکت کشیده می شود مثال. مالَهُ احلَدَدَهُ . رَبّهِ آحَدَاً
8- مد لین : لین یعنی نرمی حروف (ی-و)ساکن ماقبل مفتوح دارای مد لین بوده وبه چهار حالت می باشند
1- هرگاه بعد از مد لین همزه درمیان کلمه واقع شود که به حالت قصر یعنی بدون کشیدن خوانده میشود .مثال سَوئةَ
2- هر گاه بد از مد لین همزه در اخر کلمه واقع شود که در این صور ت در حالت وصل به قطر ودر حالت وقف به اندازه چهار حر کت کشید ه می شودمثال. سَوءٍ شَیءٍ
3- مد لین لازم به سکون : هر گاه مد لین به سکون لازم برخورد نماید به اندازه سه حرکت کشیده میشود مانند حروف مقطعه قران : عسق که عَین ان دارای مد لین میباشد
4- مد لین عارض به سکون : هرگاه مد لین به سکون عارضی برخورد نمایدبه اندازه سه حرکت کشیده می شود مثال .خَوف .بَیع .عا لَمَین
وقف : وقف یعنی ایستادن بر روی حروف وبه چند نوع تقسیم شده است
وقف سکون : هرگاه بر روی حرف متحرکی وقف شود حر کت ان به سکون تبدیل می شود مثال .قَبلِکَ که وقتی که بر روی ان وقف شود حر ف کاف ساکن می گردد قَبلِکَ
وقف ابدال : هر گاه برروی کلمات صَلَوةََ .رحیماً .وقف شود تا تانیث بدل به هاء وتنوین بدل به الف میشوند در نتیجه به این صورت نوشته می شوند . صَلَوه .رحیما
رموز سجاوندی
(م)نشانه ی وقف لازم است . (ط) نشانه وقف مطلق است .(ج) نشانه وقف جایز است .(ز)نشانه وقف مجوز است .(ص)نشانه وقف مرخص است .(ل)نشانه عدم وقف میباشد