به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید خوایا به نده ی توم به تو ئه نازم /داخوازیه کانم له تو ئه خوازم

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید

به وب سایت چشمه قلیجان خوش امدید خوایا به نده ی توم به تو ئه نازم /داخوازیه کانم له تو ئه خوازم

راههای ویران کردن خانواده مسلمان

راههای ویران کردن خانواده مسلمان

خانواده مسلمان همواره خشت اصلی بنای جامعه اسلامی، بوده و هست و قلعه وباروی این جامعه به شمار می رود ، از زمانی که غرب به این حقیقت دست یافت که با تمام تمدّن خود ممکن نیست بتواند در در امّت اسلامی نفوذ کند و یا بعد از تمام تلاشها و توطئه های نظامی نمی تواند آن را از بین ببرد، سعی نمود که وسایل و ابزار رویارویی خود با اسلام را تغییر دهد در نتیجه از مواجهه ی نظامی به رویارویی فکری و رفتاری تغییر شیوه داد، همان چیزی که در ادبیّات اسلام معمولاً با نام (الغزو الفکری) یعنی (نبرد فکری یا تهاجم فرهنگی) از آن یاد می شود و مهم ترین ادوات غرب برای این کار برپایی ارتشی از مبلغان تبشیری وتنصیری مسیحی و مستشرقان و تأسیس کرسی های مطالعات شرقی بود که با هدف کشف جهان اسلام و نفوذ در آن برای دانستن آداب ، رسوم و روحیات فرزندان آن بود.

همین سپاه مستشرقان پایه ای شد که مراکز تحقیقات و جاسوسی و اطلاعاتی متخصص نفوذ در عمیق ترین لایه های جهان اسلام برآنها بنا نهاده شدند.
بعد از پایان دوره استعمار نظامی، جهان اسلام - به حکم قدرت تمدن عظیم و روح تجسم یافته در اسلام- تلاشی انجام شد برای آنچه می توانیم آن را (استشراق جدید) بخوانیم که در آن دیگر غرب برای کاوش و تحقیق درباره جهان اسلام بر سربازان و فرزندان خود تکیه نمی کند، بلکه سعی در ایجاد مستشرقانی از فرزندان خود جهان اسلام دارد به گونه ای که پل ارتباطی مستحکمی بین مراکز استشراقی خارج و شاخه ها وشعبه های آن در داخل جامعه اسلامی باشند. پدیده ی (مطالعات مشترک) در باره جامعه اسلامی ، بر مظاهر نمادهای خاص اقتدار تمدن اسلامی تکیه دارد، یعنی بیداری اسلامی، زبان عربی، خانواده مسلمان، حجاب و رواج شیوه زندگی اسلامی در بین مردم .و دیگر کسانی که به رصد این نمادهای قدرت جامعه اسلامی نشسته اند از غربیان نیستند، بلکه امروزه آنان از از خون و گوشت ما هستند و با زبان خودمان سخن می گویند.
نخبگان غربزده ای پدید آمده اند که راه ورسم زندگی به شیوه غربی را به جای راه ورسم اسلامی اساس زندگی خود قرار داده اند و توانسته اند بر مراکز تصمیم سازی به خصوص حوزه رسانه ها و اندیشه و نوشتار مسلّط شوند، تا جایی که تبدیل به بازوی فکری برای حمایت نظام حاکم گردیده اند که گاه به نام پیشرفت و گاه به نام میراث گذشتگان سرعت بخشیدن به تبعیت آن از افکار و ارزشهای غربی را تجویز می کنند .
بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی- بحمد الله سابق!- آمریکا(به زعم خود) تبدیل به تنها قدرت مسلط برجهان گردید که ابتدا بحثی را که خود «نظم نوین جهانی» نامیده بود، و سپس موضوع نظام «جهانی سازی» را مطرح کرد. با اینکه اصطلاح اوّل ، مهر تبشیرومسیحی سازی نیز بر پیشانی خود داشت ، نشانگر وجود نظام جهانی که جهانیان بدان رجوع کنند بود و منظور از نظم جهانی هم نظمی بود که خصوصیّت ها و بحران ها را متلاشی کرده و معیارها را در برخورد با موقعیت های گوناگون متّحد کند، امّا واقعیت هایی که اتفاق افتاد، شکست این اصطلاح را به اثبات رساند.
امّا اصطلاح دوّم یعنی «جهانی سازی»، علیرغم اینکه سعی داشت ظاهراً سخن از نظام اقتصادی و داد وستدی بگوید که انقلاب تکنولوژی آن را تسهیل خواهد کرد،امّا تحمیل یک نظام ارزشی مرتبط با سیاست و فرهنگ و اجتماع را دربطن خود داشت.
به نظر می رسد که غرب احساس می کند آنچه در جهان اسلام مربوط به سیاست می شود را با تسلط بر نظامهای حاکم و تحمیل خواسته هایش به آنان تحقق بخشیده و اکنون چشم طمع به نظام اجتماعی دوخته که پایه واساس آن خانواده و فرهنگ و ارزشهای دینی هستند. و در حالت کنونی جهان اسلام، تنها ارزشهای اسلامی هستند که در ساختن بنیانهای اجتماعی و فرهنگی نقش داشته و زندگی بشر را سامان می بخشند.
بدون شکّ، غرب فهمیده که مردم جهان اسلام هرگز عبودیت و سرپرستی غیر خداوند را برنمی تابند، از اینجا بود که وارد مقوله ی خانواده شد که اساس و بنیان جامعه اسلامی به شمار می رود. به طور کلی غرب و بالاخص آمریکا ، سیاست «تفکیک جوامع» را مبنای کار خود قرار داده اند یعنی مردم جوامع را به دسته ها و احزاب مختلف تقسیم می کنند. و این همان سیاست فرعونی و نشانگر طاغوتی بودن و برتری جویی است. برای این کار سعی در ضربه زدن به کانون های قدرتی دارند که بدون ورود فیزیکی به جوامع اسلامی می شود آنها را تحلیل برد و تغییر داد ، و یکی از این کانون های قدرت در جامعه اسلامی همان کیان خانواده است که توان و یارای مقابله را در او حفظ می کند ، و چنین به نظر می رسد که اکنون هجمه ی غربی-آمریکایی به روشهایی از قبیل خریدن متخصصان عرصه اینترنت وشبکه، حمایت از گروههای فشار ذینفع حامی زنان، جمعیت های حقوقی زنان و جمعیت های حقوقی مردمی و کمک مالی به این گروهها ، صورت می گیرد، به شیوه ای که گویا به زور هم شده بر آنان برنامه خاصی را تحمیل می کنند . خانواده و مسائل مربوط به آن در هجمه جدید غربی – آمریکایی در رأس اولویت ها قرار دارند .این تهاجم به وضوح نشان می دهد که غرب و نمایندگانش در منطقه در زمانی تاریخی و حسّاس، از مر حله توطئه و آمادگی برای تهاجم فکری و فرهنگی و ارزشی جهان اسلام به مرحله اجرای آن گام نهاده اند و این زمان مهم و تاریخی چیزی جز زمان استبداد غرب و ضعف جهان اسلام نیست.
آنچه امروز اتفاق می افتد، چیزی نیست جز به سخره و بازی گرفتن بنیانهای جامعه اسلامی و انداختن طرحی نو با الهام از دیدگاه غربی تا مرز تحمیل یک ایدئولوژی جدید زن مدارانه(فمنیستی) که مانند جامعه گرایی و کمونیسم و لیبرالیسم در حال انتشار و گسترش می باشد. ایدئولوژی که مرز بین قاره ها را در می نوردد و محور آن مساوات(!?) بین زن ومرد است. ..... جنگی است تمام عیار که به هوشیاری و تلاش و مجاهدت برای دفاع و دور کردن خطر آن از جامعه اسلامی مان نیازمند است.
ترجمه: عبیدالله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد